امروز خشم فوران میکرد توی خونه! هرکی دریافتش میکرد بعد از چند لحظه تابآوری پرتش میکرد سمت بقیه... زیبا خودش رو زد! بابا قوطی سس رو جوری پرتاب کرد روی میز که لکه های سس تا اتاق پذیرایی رسیده بود، من خودم به شخصه با گریه و بغض تک تکشونو دستمال کشیدم و پاک کردم. مامان هم موقع بازخواست کردناش دندوناش رو روی هم فشار میداد و میزد محکم روی ظرف شیشه ای رو میز شیشه ای!
اما من آروم و بی صدا نگاهشون کردم، گوش دادمشون، بابا رو بغل کردم و بوسیدمش، مامان رو راضی کردم با پاک کردن برنامه های روی گوشیم و رفتم توی اتاق زیبا تا بغلش کنم ولی راهم نداد به آغوشش! این همه آرامش یعنی من حالم خوبه؟ یا یعنی بیخیالم؟
حالا همه شون خوابیدن. آروم و بی صدا و من هنوز دارم آتیش میگیرم، بی سروصدا:)
- ۱ نظر
- ۱۱ آبان ۹۸ ، ۰۰:۳۸