خدایگان غر:)
سه شنبه, ۳ دی ۱۳۹۸، ۰۹:۲۴ ب.ظ
عطش حرف زدن دارم. چرا با من حرف نمیزنید؟
عجیبه اما دوست دارم برم توی وبلاگ قبلیم بنویسم. با تعداد دنبال کننده 3 و نیم برابری. دوست دارم پستی که هفته پیش نوشتم اما منتشرش نکردم رو کامل کنم و بذارمش.
الان این حال که نمیدونم چه مرگمه و یه جور غمگینی م به خاطر چیه؟ به خاطر اینکه امروز خیلی روز خوب و جالبی بود؟ یا چون فکر میکنم کاملا باید خودم رو سرزنش کنم که انقدر منفعلانه وبلاگ ها رو دنبال میکنم؟ چمه واقعا؟ چرا دارم زندگی رو سخت میکنم؟
و بذار بگم... عزیزم امروز بعد امتحان عجیب تجزیه فکر کردم اگه دوستت داشته باشم بعد از فلافل مروی میبرمت ققنوس:) جانم ققنوس خیلی شبیه رویاها بود... خیلی خیلی:))
- ۹۸/۱۰/۰۳