پنجره زرد

از این پنجره تمام رنگ ها تجزیه می‌شوند به رنگ زرد روشن:)

پنجره زرد

از این پنجره تمام رنگ ها تجزیه می‌شوند به رنگ زرد روشن:)

پنجره زرد

دیدن منظره‌ها از پنجره یعنی آنها را با دید مضاعف دیدن. هم دیدن با چشم، هم دیدن با دل.
کاناپه قرمز | میشل لبر

stained windows

به دخترم، "نور" :)

سه شنبه, ۲۹ بهمن ۱۳۹۸، ۱۲:۳۷ ق.ظ

دخترم تو مثل مادرت نباش. کاری نکن که وقتی یکی از شب‌های ١٩سالگیت داشتی آهنگ عربی گوش می‌دادی، احساس پوچی محض کنی و فکر کنی از زندگی تماما عقبی. من این رو برات به تفصیل توضیح می‌دم.

اما نور من، بدون که مادرت یه روز از صبح تا شب تمام انرژی‌ش رو روی این گذاشته‌بود که به این فکر کنه که دوست‌داره دقیقا چندتا از زبان‌های دنیا رو بلد باشه یا چندتا عبارت، خودش به دنیا اضافه کنه؟

خب جانم، بیا قبول کنیم همه زبان‌ها پتانسیل همه‌چیز رو ندارن. بهتره که هرکاری رو درست به چیزی که براش ساخته شده بسپاریم. مثلا عربی رو می‌ذارم کنار تا هروقت خواستم حسم رو به تو یا کسی که دلم رو قبل‌ از تو بهش داده بودم بیان کنم، بدون اتلاف با بیشترین پتانسیل عاطفی به زبون بیارمش. یا برای شعرهای عرفانی و بحث‌های فلسفی همین‌ فارسی خودمون خوبه اما اگه بخوام برات رمان بخرم، احتمالا باید فرانسوی بلد باشی:) گرچه فارسی‌ هم تاحدی کارت رو راه می‌ندازه اما ادبیات فرانسه چیز دیگه‌ایه. و بله عزیزم، من دوست‌ دارم توی‌ خونه با تو انگلیسی صحبت کنم وقتی دارم ازت می‌پرسم دوست داری امشب شام چی‌ باشه؟ توی خیابون وقتی داریم از کنار اسباب‌بازی‌فروشی‌ها و یا حتی کانون‌ پرورش‌ فکری رد می‌شیم باید ازت بپرسم «وات کایند آو دیز دو یو وانت؟». انگلیسی برای صحبت‌های روزمره‌مون. می‌فهمی منظورم رو دخترم؟ شاید تو گاهی حرف‌های من و پدرت رو متوجه نشی، چون داریم بعد از یه روز کاری شلوغ باهم به آلمانی نتایج آزمایش‌هامون رو تبادل می‌کنیم و هم‌زمان پدرت داره آخرین مقاله‌ای که خونده رو برای من توضیح می‌ده:) و احتمالا در همون لحظات برادر بزرگترت میاد و به ایتالیایی ازمون می‌پرسه اسپرسو یا چای؟ و یه چشم‌غره بهش می‌رم که یعنی «درسته زبان مناسبی رو انتخاب کردی، ولی دلیل نمی‌شه چیزی رو با چای مقایسه کنی تو این خونه!» یادت باشه وقتی مادربزرگت بهت زنگ می‌زنه باید مازنی جوابش رو بدی، عزیزم ساروی نه‌ها! مازنی،اصلا بابلی! در آخر میام پیشونیت رو می‌بوسم و به ترکی بهت می‌گم که مسواک فراموش نشه و خوابت داره دیر می‌شه. چون به نظرم ترکی اون‌قدر بامزه هست که برات بخوام شبت رو باهاش تموم کنی و شاید هم روزت رو باهاش صبح کنی:)

عزیزم من واقعا تو رو دوست دارم و به خاطر کیفیت زندگی تو هم که شده می‌خوام تمام این زبان‌ها رو یاد بگیرم:)

پ. ن: کاش عربی انقدر رویایی نبود که من رو این‌قدر به فکر وانمی‌داشت وقتی باید دستورکار آز تجزیه که سه‌ساعته جلومه رو بخونم و تمرینای ریاضی رو حل کنم. 

  • ۹۸/۱۱/۲۹
  • نورا :)

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">